یک شعر آئینی
آری خدا خودش بر اصغرت گریست
بر ثبت مصطفا شیر نرت گریست
زهرای مرضیه هم ناله با علی
در سوگ زاده پیغنبرت گریست
این عرشیان نبود با نه سما عجیب
بر پاره پیکر و خون سرت گریست
مجنون تویی فقطحاشا مکن بدان
لیلا همان که بر مه پیکرت گریست
قدت خمیده شد همچون کمان چه زود
سروی دلاوری تا در برت گریست